گفتگو با خواهر شهید محمدرضا قلیوند؛

تنگه مرصاد میعادگاه وصال ربانی فرماندار متدین کنگاوری شد

سرویس: اخبار استانکد خبر: 286295|12:01 - 1394/05/04
نسخه چاپی
تنگه مرصاد میعادگاه وصال ربانی فرماندار متدین کنگاوری شد
شهیدمحمدرضا قلیوند فرماندار اسبق کنگاور بود که یکم تیر1340 در همین شهرستان متولد شد و در دوم مرداد سال 67 در عملیات مرصاد که عرصه ايثار و فداكاري جوانان و دلاورمردان بود به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

به گزارشامروله، به نقل از آفتاب کنگاور؛ شهید محمدرضا قلیوند در سال 1340 در شهرستان کنگاور و در خانواده ای مذهبی متولد شد. دوران کودکی را به تاسی از پدر و مادر با عشق به اسلام و ائمه اطهار (ع) سپری کرد و از همان ایام با خواندن و انجام فرایض دینی آشنایی یافت.

 

او گمشده خود را در جبهه جنگ و میدان جهاد فی سبیل ا… پیدا کرده بود به همین علت هرگاه عملیات نزدیک می شد، بسرعت خود را به جبهه می رساند و در عملیات شرکت می کرد.

 

شهید قلیوند در وصیتنامه خود می نویسد :

 

" پدر و مادر خوبم، روزگار روزگار امتحان و آزمایش است، صدر اسلام دارد تداعی می شود و اسلام ظهور می کند، اسلامی که تا دیروز در زیر خاکستر آتش هواهای نفسانی یزیدیان زمان پنهان بود، اسلامی که داشت فراموش می شد، ولی اراده خداوند بر این تعلق گرفت که اسلام فراموش شده در همین عصر سیاه به فعلیت برسد و حق یک سری انسانهای مظلوم و ستمدیده گرفته شود".

 

سکینه قلیوند خواهر شهید قلیوند در گفتگو با آفتاب کنگاور  در خصوص برادر شهیدش گفت: به اصرار مادرم قرار شد به خواستگاری یکی از دخترهای فامیل برویم و در جلسه خواستگاری از همسرش قول گرفته بود که مانع حضورش در جبهه نشود و او هم قبول کرد مراسم ساده برای عقد در نظر گرفته شد و رضا صبح از جبهه حرکت کرده بود و ظهر رسید و با همان لباس بسیجی پای سفره عقد نشست.

 

وی افزود: تمام کارهایش را برای کسب رضایت خداوند انجام می داد و اهل تکبر و غرور نبود به طوری که در زمان جنگ با اینکه فرمانده بود ولی مانند سرباز عمل می کرد. در زمان فرماندار بودنش هیچ حقی را ضایع نکرد و از امکانات به نفع خودش هیچ وقت استفاده نکرد حتی خاطرام است که با ماشین فرمانداری در حال عبور از خیابان بود که در همان زمان مادرم را می بیند و پیاده می شود و ماشین را پارک می کند و مادرم را با تاکسی به خانه رساند و رفت.

 

خواهر شهید قلیوند تاکید کرد: در آن زمان نفت را با کوپن بین مردم توزیع می کردند و این نبود که برای ما و یا خودش بدون نوبت سوخت بگیرد کاری که بین مردم کم رنگ شده است و تا به جایی و پست و مقامی برسند به فکر خانواده و خویشاوندان خودشان هستند.

 

وی در مورد نحوه شهادت برادرش گفت: مادرم شب خواب دیده بود که یک لیوان شربت به رضا داد و او خورده و لبخند زده و رفته صبح عید قربان بود که اولش گفتن مجروح شد و بعد متوجه شدیم که شهید شده است.

 

خواهر شهید قلیونددر مورد ویژگی بارز بردارش گفت: اخلاص در عمل و لبخند به چهره داشتن  ویژگی بارز ایشان بود صبر در کارها و مدیریت درست در زمان جنگ بود که هنگامی که مقام معظم رهبری کارهای او را می بیند او را تشویق می کند.

 

وی تاکید کرد: شرط پذیرش فرماندار شدن  توسط وی حضور در جبهه بود و هیچ چیز او را از این تصمیمش منصرف نکرد حتی چندین بار مادرم سد راهش شد که به جبهه نرود و او در جواب می گفت به عملیات می روم.