گفتگو با یک آزاده صحنه ای

 علی رضا ویسی : 41 ترکش در بدنم وجود دارد

سرویس: اخبار کوتاهکد خبر: 308630|11:24 - 1398/05/26
نسخه چاپی
 علی رضا ویسی : 41 ترکش در بدنم وجود دارد
پایگاه خبری امروله : علی رضا ویسی ، متولد 1342 ساکن روستای دهلق از توابع شهرستان صحنه می باشد وی در سال 1361 همگام با سایر رزمندگان این شهرستان به طور داوطلبانه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید و در عملیات های مختلف شرکت نمود.

به گزارشامروله، 

، علی رضا ویسی ، متولد 1342 ساکن روستای دهلق از توابع شهرستان صحنه می باشد وی در سال 1361 همگام با سایر رزمندگان این شهرستان به طور داوطلبانه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید و در عملیات های مختلف شرکت نمود.   وی با رشادت و حمیّت توصیف ناپذیری به دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی همت گماشت و در این اثنا در سال 63 به اسارت نیروهای عراقی در آمد. و همچون سایر آزادگان مصائب فراوانی را متحمل گردیده و خاطرات تلخ و شیرین زیادی از دوران اسارت خود به خاطر می آورد، چرا که مدت ها ایشان در زندان های عراق دوران سختی را سپری نموده است.   این رزمنده ، جانباز و آزاده درگفتگوی خود با گروه خبری امروله عنوان کرد : بعد از گذراندن دوران خدمت سربازی که مصادف با جنگ تحمیلی بود بلافاصله به صورت داوطلب دوباره وارد جبهه شدم چراکه این حضور را وظیفه اصلی خود می دانستم.   جو  معنوی بسیار زیبایی بر جبهه های دوران دفاع مقدس حاکم بود   ویسی ادامه داد : در دوران سربازی خدمه تانک بودم که در روز های آخر خدمت هنگام عملیات فتح المبین مورد اصابت ترکش موشک قرار گرفتم و به مدت 20 روز در بیمارستان قم بستری شدم.         وی گفت : به جرات می تواند گفت که جو رزمندگان یک جو بسیار معنوی و زیبایی بود که هر کی وارد آن می شد دلش نمیخواست از آنجا برود به صورتی که خیلی از رزمندگان به فشار فرمانده مرخصی و خانه خود می رفتند.     این رزمنده اشاره ای به ورود به جبهه به صورت بسیجی داشت و گفت :در سال 63 بعد از اینکه دوره مخصوص را به مدت دو ماه در پادگان ابوذر گذراندم از طریق تیپ نبی اکرم (ص) به فرمانده گردانی حاج طالبی در عملیات های مختلف حضور یافتم.   این رزمنده یادآور شد : در یک شب به ما گفتند که فردا صبح عملیات خواهیم داشت و ما از ساعات ابتدایی شب تا خود صبح به سمت میمک پیاده حرکت کردیم ، گردان ما نقش سرگرم کننده در پشت دشمن را داشت که در همان ساعات اولیه عملیات توانستیم ادوات بسیاری را به غنیمت بگیریم .   نیروهای بعثی بعد از اسارت ما را در تیر رس توپخانه خودی قرار دادند   ویسی خاطر نشان کرد : به صورت گروه های مختلفی در حال پیشروی بودیم که یکی از دوستانم مجروح شد و به داخل یک شیار افتاد چون دشمن با خمپاره به صورت مداوم به سمت ما شلیک می کرد ، خواستم ایشان را با خودم به محل امن برسانم ولی وضعیت مناسبی نداشت و او اصرار داشت که من بروم ولی نمی توانستم رهایش کنم به همین دلیل به سختی تمام وی را به داخل یک چاله کشاندم و همانجا ماندیم.       این رزمنده گفت : نزدیک ظهر بود که عراقی ها در حال جمع کردن کشته ها و زخمی های خود بودند که به ما نزدیک شدند من تنها یک خشاب و یک نارنجک داشتم و آنها را به سمت بعثی ها شلیک و پرتاب کردم ،آنها فکر کردند که خیل عظیمی از نیروها ایرانی آنها هستند به همین دلیل نزدیک به 50نفر به سمت ما آمدند و ما را اسیر کردند.   علی رضا ویسی با اشاره به اینکه بعد از اینکه روی سر ما امدن یک تیر به سمت پای من شلیک کردند که نتوانم فرار کنم تشریح کرد : با سیم تلفن دستان من و همرزم را بستند و با یک جیپ ما را به سمت پادگان عراقی ها بردند. نزدیک به یک پل شدیم که توپخانه ایران آنجا را مورد اصابت گلوله های خود قرار می داد . راننده عراقی من و همرزم را روی پل گذاشت و به ما گفت که شما باید با گوله و توپ های خودتان کشته شوید . نزدیک یک ربع ما را همانجا رها کردند ولی به لطف الهی مشکلی برای ما پیش نیامد.   این ایثارگر دوران دفاع مقدس گفت : بعد از این جریان ما را همراه اسرای خیبر که اکثرا پاسدار بودند به سمت پادگان اسرا موصل بردند و مورد شکجنه های بسیار قرار دادند.     به مدت 2 سال از من به عنوان شهید یاد می شد / 5 سال توسط رژیم بعث اسیر شدم     وی اشاره ای به وضعیت پادگان اسرا داشت و تصریح کرد : توصیف آزادگی و خاطرات تلخ و شیرین آن از طریق کلام غیر ممکن است، رزمندگان جبهه‌های حق پس از جراحت و بعد از نائل آمدن به مقام آزادگی شرایط بدی را برای درمان و تحمل بیماری خود طی می‌کردند و در برخی موارد از ساده‌ترین امکانات و نیازهای بهداشتی خود، محروم بودند.       ویسی با بیان اینکه 2 سال بود که هیچکس از وضعیت من خبر نداشت و همگی فکر می کردند که من شهید شده ام تشریح کرد : ما جزء گروه مفقود الااثر بودیم و مزدوران عراقی نیز نمی گذاشتند که صلیب سرخ جهانی نیز از وضعیت ما اطلاعی پیدا کند یا نامه ای رد و بدل شود بنابراین خانواده و همشهریان من در طول مدت اسارت از وضعیت من هیچگونه اطلاعی نداشتند و همگی فکر می کردند که بنده شهید شده ام و جزء خانواده شهدا به حساب آمده بودم.   وی گفت : از قضای روزگار و دست تقدیر شهادت نصیب من نشد و سهمم اینگونه رقم خورد که همچنان زنده بمانم و مسولیت پس از اسارتم را که دفاع از دستاوردها و آرمان های امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری می باشد با تمام عشق و جان ادامه دهم.   این رزمنده با بیان اینکه به مدت 5 سال اسیر بوده ام تاکید کرد : وقتی به کشور و شهر خود بازگشتم جمعیت زیادی به استقبال من آمده بودند و شعار می دادند  همه خوشحال بودند و خلاصه خیلی صحنه ی زیبا و فراموش نشدنی هم برای خودم و خانواده و همه ی فامیل و دوستانم بود که اصلا قابل وصف نیست و البته بنده آنجا شرمنده همه ی مردم شدم.   با 40 درصد جانبازی ماهی 100 هزار تومان از بنیاد شهید دریافت می کنم /  41 ترکش در بدنم وجود دارد   این رزمنده بیان کرد : با 40 درصد جانبازی ماهی 100 هزار تومان از بنیاد شهید دریافت می کنم و از نظر جسمانی وضعیت مناسبی ندارم و تنها یک کلیه دارم که آن هم سالم نیست.       وی با بیان اینکه 41 ترکش در بدنم وجود دارد گفت : به خاطر مشکلات عصبی چندین بار در بیمارستان فارابی کرمانشاه بستری شدم و هم اکنون انواع قرص های مختلف مصرف می کنم.   علی رضا ویسی در پایان گفت : متاسفانه مسئولین حمایت چندانی از من ندارم و با وجود مشکلات بسیاری که دارم خواهان توجه ویژه می باشم .     وی اکنون بازنشسته ی آموزش و پروش می باشد. برای ایشان و سایر خدمتگزاران به اسلام و مسلمین آرزوی موفقیت و شادکامی نموده و سربلندی و سرافرازیشان را درکلیه ی شئون زندگی از ایزد منان خواستاریم.