مهم‌ترین اصل مدیریت چالش‌ با کودکان/ همدلی صادقانه، راهکاری انکارناپذیر در روابط

سرویس: اجتماعیکد خبر: 315353|23:29 - 1400/11/09
نسخه چاپی
مهم‌ترین اصل مدیریت چالش‌ با کودکان/ همدلی صادقانه، راهکاری انکارناپذیر در روابط
کارشناس مشاوره و آموزش والدگری از راه‌های صحیح برخورد با کودکان در شرایط مختلف گفت.

به گزارش امروله ، به نقل از خبرگزاری فارس، فرزانه شرف پور در برنامه «سلام تهران» با اشاره به چگونگی سربلندی از چالش‌های والدگری، گفت: اولین چیزی که خیلی مهم است واقعاً برای اینکه که بتوانیم از این چالش‌های والدگری سربلند بیرون بیاییم این است که آرامش خودمان را حفظ کنیم؛ آن‌وقت می‌توانیم از دانسته‌های خودمان نیز استفاده کنیم اما خیلی وقت‌ها دانسته‌ها هم کمک می‌کند به حفظ آرامش ما؛ مثلاً وقتی من بدانم که کودک ۳ یا ۴ ساله من کورتکس ندارد، بخش منطقی مغز، آن بچه فقط احساس می‌کند و عمل می‌کند مثلاً دوست دارد من را هل بدهد و ببرد و این کار را انجام می‌دهد و اصلاً عواقب کار را نمی‌تواند در نظر بگیرد. بر همین اساس اگر من این موضوع را بدانم میدانم که بچه نمی‌خواهد حرصم را دربیاورد.

وی در پاسخ به شیوه عملکرد در مواقع ناراحتی و عدم تمرکز در مواجهه با کودک، ابراز داشت: دقیقاً اینجا یکی از مباحث خیلی مهم است که ما رفتار بچه را نگاه نکنیم؛ این رفتار یک بخش از آن انسان است و زیر آن‌یک دامنه وسیعی است به نام احساس و نیاز که ما باید با آن مرتبط شویم و بدانیم که اگر بچه من فلان رفتار را انجام می‌دهد پشت آنچه نیاز و احساسی دارد و فقط به خواسته کودکان در لحظه توجه نکنیم. مهم است که صرفاً به خواسته نچسبید بلکه زیرش را نگاه کنید، ببینید چه نیازی دارد و وقتی نیاز را متوجه بشویم مثلاً متوجه می‌شویم بچه نیاز به تفریح دارد و این نیاز به تفریح را با امکان‌های مختلف می‌توان برآورده کرد که نیازهای خودم هم در کنارش برآورده شود چون این خواسته‌ها خیلی وقت‌ها باهم در تضاد و تقابل هستند. من اگر بخواهم خواسته فرزندم را برآورده کنم ممکن است آن لحظه خواسته او دقیقه برعکس و مخالف خواسته من باشد اما اگر در آن زمان وارد نیاز بچه شوم می‌توانم چیزی را برآورده کنم که درواقع به نفع هردوی ما باشد و به آرامش برسیم.

شرف پور بابیان اینکه باید کاربردی پیش برویم تا بتوانیم در زندگی استفاده کنیم، مثالی را مطرح کرد: من مادر دست بچه‌ام را گرفته‌ام برویم خرید، داریم از جلوی یک مغازه اسباب‌بازی‌فروشی عبور می‌کنیم و نه درحالی‌که من پول همراهم است و نه بچه به اسباب‌بازی نیاز دارد بچه اصرار می‌کند که من باید همین اسباب‌بازی را بخرم و شروع می‌کند وسط خیابان جیغ زدن و گریه کردن. در لحظه اول باید آرامش خود را حفظ کنیم تا ببینیم چه امکان‌های دیگری وجود دارد و من باید چک کنم، کودک چه نیازی دارد آیا گرسنه است؟ خوابش می‌آید؟ یا نه واقعاً الآن نیاز به تنوع دارد. ممکن است این نیازها چند چیز باشد مثلاً ممکن است من حدس بزنم کودک نیاز به تفریح دارد باید حدس بزنیم کودک چه نیازی دارد و یک جایگزین به او پیشنهاد بدهیم مثلاً همین اتفاق روز گذشته برای من افتاد و من احساس کردم کودک از بازار گردی خسته شده است و نیاز دارد از بازارچه خارج شود؛ فرزندم پله‌برقی خیلی دوست دارد همان موقع به او پیشنهاد دادم که به پله‌برقی برویم، او درنهایت ذوق استقبال کرد.

وی درباره پرت کردن حواس کودکان، گفت: ما با حواس‌پرت کردن کاملاً مخالف هستیم. می‌گوییم نیاز بچه باید برآورده شود. گاهی این سؤال پیش می‌آید که در آن اوج قشقرق من چگونه بگردم نیاز بچه را پیدا کنم. من همین‌که آرامش خودم را حفظ کنم کلی است. بحثی که اینجا مطرح می‌شود این است که یک نیاز دم‌دستی‌تر بچه را برآورده کنیم مثلاً نیاز دم‌دستی بچه‌ها که همیشه دارند احتمالاً نیاز به بازی و سرگرمی است که در تمام کودکان همیشگی است؛ می‌توانیم نیاز را برآورده کنیم اما نمی‌خواهیم حواسش را پرت کند چون باید در فضای آرامش، بچه آرام شود و در آن فضا به نیاز او رسیدگی کنیم، به آن نیازی که بابتش دارد بهانه‌گیری می‌کند چون اگر آن نیاز اصلی برآورده نشود از جاهای دیگر خود را نشان می‌دهد و می‌گوییم چرا بچه غرغرو شد؟ چرا بچه گریه می‌کند؟ و مثلاً چرا امروز این‌جوری است؟ در کل اگر حواس بچه را پرت کنید ممکن است حواس خودمان هم پرت شود و یادمان برود که نیاز اصلی این وسط چه بود و مسائل درجاهای دیگر ادامه پیدا بکند.

کارشناس مشاوره و آموزش والدگری در پاسخ به چگونگی مدیریت هم‌زمان فرزندان خود و ادامه تحصیل، بیان کرد: از چالش‌های بزرگی که من با بچه‌ها داشتم مسئله خوابشان بود. وقتی‌که خوابشان می‌گرفت، مدیریت کردن آن خیلی سخت بود. وقتی‌که کوچک‌تر بودند یک‌بار یکی از بچه‌ها خوابش می‌آمد و گفتم یک بالش بیاور تا روی پای من بخوابیم، بالش را روی پای من گذاشت تا بخواهد بخوابد، فرزندم دیگرم شروع به گریه کرد. من به بچه پیشنهاد دادم بالش دیگری بیاور تا روی پای دیگر من بخوابی وقتی‌که بچه بالش دیگر را برد در حال فکر کردن و انتخاب بین خوابیدن یا ورود به بهانه دیگری بود. فرزند سوم که کوچک‌تر از هم بود روی پایه من خوابید در این حال فرزندم شروع کرد به گریه و شرایط خیلی سخت شد. با پسرم صحبت کردم که بلند شو خواهرت خسته است و خوابش می‌آید؛ پسرم ۳ یا ۴ ساله بود و اصلاً متوجه صحبت‌های من نمی‌شد؛ همان لحظه من صادقانه احساسم را با او در میان گذاشتم و گفتم که پسر من خیلی خوشحالم که در بغل من هستی و دوست دارم روی پای من باشی ولی خواهرت هم دارد گریه می‌کند و من ناراحتم چه‌کار کنیم؟ همان لحظه که دید من عمیقاً با او متصل شدم و دارم صادقانه احساساتم را ابراز می‌کنم پسرم دریافت همدلانه داشت و همدلی من را دریافت کرد. انگار معجزه شد.

وی در تحلیل شرایط پیش‌آمده، عنوان کرد: در آن شرایط من ‌نیاز پسرم را درک کردم؛ او نیاز به توجه داشت و اطمینان خاطر از اینکه من همچنان مادر او نیز هستم و وقتی‌که این موضوع را دریافت کرد، پیشنهادی را که من قبلاً به صد زبان زنده دنیا به گفته بودم و قبول نکرده بود، خودش پیشنهاد داد و بلند شد و فضا آرام شد، اما ممکن بود در آنجا من از کوره دربروم و اتفاق دیگری رخ بدهد. 

شرف پور در پاسخ به اینکه اگر از کوره دررفتیم چه کنیم، اظهار داشت: آیا باید سریع عذاب وجدان بگیرم؟؟ نه. در این شرایط دوره‌ای داریم به نام ‌ترمیم. نظریه‌ای هست به نام گود ایناف پرنتینگ که می‌گوید اگر والد و کودک در ۷۰ درصد موارد گسست را در ارتباطاتشان تجربه بکنند و در ارتباطاتشان شکست بخورند و خراب‌کاری بکنند و فقط ۳۰ درصد موارد رابطه خوبی داشته باشند، آن والد کافی است، اگر ترمیم کند.

کارشناس مشاوره و آموزش والدگری با اشاره به تعریف ترمیم، ابراز داشت: ترمیم همان دلجویی خودمان است که به آرامش برگردیم. همین‌که من خودم ابراز بکنم احساسم را در آن لحظه مثلاً عصبانی شدم شما این کار را کردی حتی اگر لازم است عذرخواهی کنم به خاطر دادی که زدم علتش را نیز بگوییم به چه علت از تو عذرخواهی می‌کنم بعدش راهکار بدهیم که بعداً چه‌کاری انجام بدهیم تا این اتفاقات رخ ندهد.