به گزارشامروله، علی ربیعی سخنگوی دولت در یادداشتی تحت عنوان «ساکن ژانویه کاخ سفید» در واکنش به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت: «در لحظه نگارش اینسطورکه هنوز نتیجه انتخابات آمریکا قطعی نشده، میتوان صرفنظر از آنکه چه کسی ریاستجمهوری آمریکا را برعهده خواهد گرفت - هرچندروندشناسینشان از سقوط رئیسجمهورنفرتپراکندارد-،یکباردیگر سرچشمه آن سیاستهای اصولی را مرور کرد که هفته گذشتهمقام معظم رهبریو رئیس جمهور هر دو بر آن تاکید کردند.مقام معظم رهبریاشاره کردند که هرکسی رئیس جمهور آمریکا شود، تأثیری بر سیاستهای ما نمیگذارد. آقای روحانی نیز بر همان سیاق یادآوری کرد که برای ما مهم نیست چه کسی در آمریکا انتخاب میشود ولی شیوهای که آمریکا در پیش میگیرد مهم است.
این اظهارات به معنای بیتوجهی به تفاوتهای بالقوه در رفتارهایی نیست که ممکن است رؤسای جمهور مختلف آمریکا در پیش بگیرند بلکه صحه گذاشتن براصولهدایت کنندهای است که سیاست خارجی ما در سالهای گذشته به ویژه بعد از به روی کار آمدن دولت یازدهم به پیشبردهاست. در طول سالهایی که دولت ترامپ با خودخواهی شخصی با ذاتجنگافروزانهونفرتپراکنو کنار هم قرارگرفتنضدبشریترینگروه در کاخ سفید، در لجاجت با دولت پیشین آمریکا و به تحریک شماری از کشورهای منطقه خروج ازبرجامو اعمال تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی برملتما را برگزید، راهحل ما برایخاتمهدادن به این قانونشکنی بینظیر ساده بود: بازگشت بهبرجامو تن دادن به تعهدهایی که نه دولت اوباما بلکه دولت آمریکا به منزله یک موجودیت حقوقی و پایدار به جامعه جهانی سپرده بود. همه بر آن واقف بودیم که کرنش در برابر زورگویی ترامپ نه تنها موجب عقبنشینی وی نخواهد شد بلکه منافع درازمدتملتایران نیز مورد مخاطره قرار میگرفت و این را هم میدانستیم که چنین سیاستی، سنتشومیرا پایه خواهد گذاشت که شاید تا دهههای بعد نیز اقتصاد و معیشت ایرانیان را به گروگان تحریم در هر بزنگاه و هر بهانهای میگرفت و به تعبیری خواستههای نامشروع ترامپ،نقطهایپایانی نداشت و ایران را به جامعهای تحقیر شده و شکننده تبدیل میکرد.
از نظر ما فلسفه وجودی برجام، ازگروخارج کردن اقتصاد ملی کشور از بازیهای سیاسی و بحرانهای جعلی آن بود تا راه توسعه درونی کشور به فراز و فرود روابط خارجی مشروط نماند. به این ترتیب، یکی از کارکردهایبرجامضد حمله به استراتژیهای آمریکایی - صهیونیستی و برخی از جنگافروزان منطقهای بود که توسعه و بزرگ شدن ایران را برنمیتافتند.در حقیقتبه خدمت گرفتن تعامل سازنده خارجی، به نحوی هم جلوگیری از سیاستهایجنگافروزانهآمریکا و پیامآور صلح منطقهای بود و هم زمینهای برای استفاده از فرصتهای جهانی برای توسعه اقتصادی در داخل کشورمان با تکیه بر تواناییهای داخلی نیز بود. در اینجا باید به یاد بیاوریم که این فلسفه ترجمه و بیان عملی از توصیهمقام معظم رهبریبود که در تبیین اقتصاد مقاومتی تعبیر اقتصاد درونزاو بروننگررا بازآفرینی کردند.
به نظرم، همانگونه کهبرجامدر ذات خود محافظت از توسعه ملی کشور و زمینه ساز بروز توانمندیهای داخلی در اقتصاد جهانی بود، همچنین از بعد خارجی مقاومت در برابر قلدری و زورگویی و یکجانبهگرایی آمریکا علیهملتایران هم بود؛ روندی که اهداف گروهی از تندروهای آمریکایی و صهیونیستها و بدخواهان منطقهای ایران مبنی بر کوچک وضعیفکردن ایران و بیمحتوا کردنجمهوریتو اسلامیت را خنثی میکرد.
مابرجامرا مستقل از ماهیت حزب دموکرات پذیرفتیمامااین آمریکا بود که با یک چرخش حزبی، سعی کرد جنگ علیهبرجامرا به جنگ علیه معیشت،سلامتو رفاه ایران گره بزند. ساکن ژانویه کاخ سفید، میتواند با تغییر سیاست، اقدام به ساختارشکنی علیه آنبافتو ساختی کند که ترامپ همزمان با جنگ با برجام، جنگ با معیشت و رفاه ایرانیان هم به وجود آورد. امروزامافشارحداکثریبه پایان راه خود رسیده، برخلاف تصور ترامپ، ایران نه تنها فرو نپاشید بلکه با مقاومت، اقتصادی بدون نفت را نیز تجربه کرد. سیاستهای منطقهای موفق همانند نقشی که امروز در قفقاز ایفا میکند و نیز همچنان لنگرگاه امنیت منطقه باقی مانده است. لذا هر دولتی در آمریکا بر سر کار باشد، به اعتراف مقامات دولت ترامپ، تحریمی برای وضعکردنو بدتر کردن اوضاع ندارد.
ایران همانگونه که نشان داده بر سیاست اصولی خود در دفاع از امنیتتوأمبا معیشت مردم، - بهرغمهمه سختیها برایملتو دولت - و نیزحیثیتوبزرگیملتایران پای فشرد و همچنان بر آن اصل و پیمان خواهد ایستاد.
آمریکا میتواند با احترام به اراده تمدنی در حق برخورداری همزمان از رفاه،سلامتو امنیت ایرانیان، بهخط مشیعاقلانه بازگشته و از سیاستهای ضد مردمی وجنگافروزانهامروز کاخ سفید فاصله گیرد. اینمسیربه نفع صلح و امنیت جهانی و مردم منطقه نیز خواهد بود.»
